سن رأی
سن شرکت در انتخابات در کشورهای گوناگون متفاوت است. برای نمونه شهروندان اتریش و برزیل از ۱۶ سالگی و شهروندان اندونزی از ۱۷ سالگی میتوانند رأی دهند. در اکثر کشورها شهروندان ۱۸ سال به بالا از حق رأی برخوردارند. سن حق رای در برخی کشورها از جمله کره جنوبی ۲۰ سال و کامرون حتی ۲۱ سال است. شهروندان آلمان از ۱۶ سالگی حق مشارکت در انتخابات ایالتی و از ۱۸ سالگی حق رأی در انتخابات سراسری را دارند.
انتخابات کره شمالی
در کره شمالی هم هر پنج سال یک بار انتخابات سراسری به منظور تعیین نمایندگان مجلس برگزار میشود. هر منطقه یک نامزد دارد که البته توسط کیم جونگ اون (تصویر)، رهبر این کشور انتخاب میشود. افرادی که مخالف نامزد پیشنهادی هستند باید مخالفت خود را با انداختن رأی در صندوقهای مخصوص به طور علنی نشان دهند. این سازوکار تضمین میکند که دادن رأی مخالف به دشواری ممکن باشد.
سنتی چند هزار ساله
یونانی ها شمع ها را به دلیل کاملا متفاوت روی کیک قرار می دادند. آرتمیس، دختر زئوس و دوقلوی آپولو الهه ی شکار و ماه یونان بود. یونانی ها کیک هایی عسلی و به شکل ماه به او پیشکش می کردند و شمع ها را به نشانه ی درخشش ماه روی آن قرار می دادند. همچنین بر این باور بودند که دود شمع باعث رسیدن دعاهای آنها به خدایان می شود.
نخستین کسانی که از کیک برای گرفتن جشن تولد انسان های معمولی استفاده می کردند، رومی ها بودند. آنها به مبارکی سالروز ورود دوستان و اعضای خانواده با آرد، روغن زیتون و عسل کیک درست می کردند و این کیک را با پنیر تزیین می نمودند.
البته این روزها صنعت پخت کیک های تولد بیشتر درگیر کودکان است تا بزرگسالان. پخت کیک تولد مدرن از آلمان و در اواخر قرن هیجده میلادی شروع شد. در این مراسم برای هر یک سالی که از عمر یک کودک می گذشت، یک شمع روی کیک قرار می دادند و جالب اینکه شمعی دیگر نیز به امید اینکه این کودک یک سال دیگر در میان اعضای خانواده اش باشد، به شمع های دیگر اضافه می شد. همچنین دعا کرده و شمع ها را فوت می کردند تا به گوش خداوند برسد.
با وجود وسواس مردم نسبت به شکر و رژیم غذایی و ... جالب است که هنوز هم این رسم ادامه دارد. وقتی می دانیم که فوت کردن شمع همه جا را پر از دود مضر می کند و میزان باکتری روی کیک را تا ۱۴ برابر افزایش می دهد و هنوز هم از کیک و شمع دست برنمی داریم، نشان می دهد که چقدر به عزیزانمان و گرفتن جشن برای نفس حضورشان اهمیت می دهیم.
منبع:تابناک باتو
س/دستخط رهبری درباره ی ورود بانوان به ورزشگاهها
به گزارش فارس، اصلاح طلبان زمانی که زمام شهر تهران را در دست گرفتند شروع به جوسازی کردند و گفتند یک شهر سوخته با بدهی کلان دریافت کرده ایم و قطعا داری مشکلات عدیدهای خواهیم شد.
این افراد برای اینکه ضعفشان در مدیریت شهری مشخص نشود شروع به تخریب رقیب کرده و بی محابا تاختند.
کمتر از یک ماه از شروع به کار شورا پنجمی ها نگذشته که سندی رو شده که شورایی ها بیش از یک میلیارد برای خرید خودرو و 21 تبلت داده اند.
به نظر می رسد شورا پنجمی ها اینگونه می خواهند به قول خودشان شهر سوخته را از بحران و وضعیت بد مالی نجات دهند.
البته که شورایی ها به این خبر منتشر واکنش نشان دادند ونائب رئیس شورای شهر گفت که ما فقط امانت دار هستیم و این اموال را بر می گردانیم اما جای سوال از آقای امینی است که آیا تبلت و ماشینی در شورا نبود که دوباره یک میلیارد پول شهر را برای این کار که ضرورتی هم نداشت هزینه کردید؟
علی اعطا سخنگوی شورای شهر تهران در خصوص خرید 21 دستگاه پژو پارس برای اعضای شورای شهر نیز گفت: در خصوص خرید خودروهای جدید نیز باید گفت خودروهای قبلی در اختیار اعضا دچار استهلاک و فرسودگی بودند و پس از بررسیهای انجام شده، مشخص شد با توجه به فرسودگی آنها خرید خودروهای جدید منطقیتر است.
به نظر می رسد از خودروی 5 ساله دیگر شورایی ها نمی تواند استفاده کرد احتمالا افت کلاس است. چطور خودروهای فرسوده با عمر بالای 20 سال همچنان در تهران تردد می کنند و رانندگان آنها خرج زندگی خانواده هایشان را با سختی تامین می کنند و کسی فکری به حال آنها نمی کند آن وقت شورایی ها نمی توانند سوار ماشینی با عمر 5 سال شود.آیا آنها اینگونه درد اقشار کم درآمد جامعه را می خواهند درک کنند؟
بیگمان اگر امروز دشمن طماع و خیرهسر، از جمله رژیم اشغالگر قدس و استکبار جهانی به سرکردگی آمریکای جنایتکار و اذنابش، به خود جرات تجاوز و تعدی به ملت بزرگ ایران اسلامی را نمیدهند، هراس و دلهره شدید از توانمندیهای دفاعی کشور و اقتدار نیروهای مسلح است که موجودیت آنها را در صورت بروز هرگونه خطا با خطر مواجه خواهد ساخت. بیتردید در شرایطی که در طول حدود چهار دهه، سختترین تحریمهای نظامی و اقتصادی و سیاسی علیه ملت رشید ایران اسلامی تحمیل شده است، متخصصان متعهد و ولایتمدار وزارت دفاع با تبعیت کامل و محض از رهنمودها و تدابیر حکیمانه مقام معظم رهبری با عزمی جزم و همتی والا، توانستند با روحیه خودباوری منبعث از تفکر ناب و الهی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) در مقابل تمامی تحریمها و فشارهای سیاسی و تبلیغات سوء و منحرفکننده غرب ایستادگی کرده و با اتکا به دانش بومی و داخلی با بهرهگیری از تجربه گرانسنگ هشت سال دفاع مقدس در مسیر فرآیند تحقیق، پژوهش، تولید، خودکفایی و نوآوری به قلههای رفیع عزت و افتخار و سربلندی نایل شوند و امروز مدال افتخار (روز صنعت دفاعی) را از دستان مبارک ولی امر مسلمین و فرماندهی معظم کل قوا بر سینه سترگ و مملو از عشق به آرمانهای والای انقلاب و شهدا نصب کنند.
در پرتو این دستاوردهای بزرگ و توانمندیهای خیرهکننده دفاعی است که اکنون جمهوری اسلامی ایران جایگاه شایسته خود را به عنوان «قدرت برتر» منطقهای تثبیت کرده و حتی در برخی زمینههای دانش و فناوری تولید و بهکارگیری محصولات پیشرفته نظامی بویژه در عرصه هوا و فضا مرزهای منطقهای را پشت سر گذاشته و در جمع اندک کشورهای دارنده این فناوریها در جهان قرار گرفته است.
همچنین در کنار تولید محصولات پیشرفته روزآمد و مدرن دفاعی، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح با درک درست از شرایط و محیط سیاسی، دفاعی و امنیتی پیرامونی خود، در حوزه تولیدات قدرت نرم همچون «دیپلماسی دفاعی» به طور جدی فعال بوده است؛ به طوری که تعامل سازنده و موثر با سایر کشورهای منطقهای در دستور کار وزارت دفاع قرار دارد. وزارت دفاع در این عرصه، علاوه بر توسعه و تعمیق روابط دفاعی و نظامی با کشورهای گوناگون منطقه و فرامنطقهای و افزایش میزان قدرت و اقتدار ملی، به استیفای حقوق ملت ایران در بخشهای نظامی و دفاعی در مجامع بینالمللی همت گماشته است. البته ناگفته نماند که پیشرفت و رشد چشمگیر و زایدالوصف و خیرهکننده امروز صنعت دفاعی کشور در نظام الهی ایران اسلامی، مرهون فضایی مکتبی،دینی و مبتنی بر ارزشهای اسلامی است که امروز بحمدالله در تمامی سازمانها و صنعتهای این وزارتخانه جاری و ساری بوده و وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح به عنوان یک وزارتخانه مکتبی و ارزشی با حضور مدیران متعهد و ارزشی و پا در رکاب انقلاب و ولایت در حال فتح قلههای علمی و فناوری است و به عنوان وزارتخانهای که فرهنگ شهادتطلبانه بسیجی در آن حاکم است با داشتن حدود 20 هزار بسیجی عاشق و مخلص و اهدای حدود هزار شهید سرافراز از صنعت دفاعی به آیندهای درخشان میاندیشد.
وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح
این تحقیق نه تنها نشان داد که میکروبیوم دهانی موش های مبتلا به دیابت تغییر کرد بلکه این تغییر مرتبط با افزایش التهاب و از بین رفتن استخوان بود.
دانا گریوز، محقق ارشد این مطالعه، در این باره می گوید: «ما در این مطالعه با تعیین میکروبیوم دهان موش های دیابتی آغاز کرده و آنها را با موش های سالم مقایسه کردیم. ما دریافتیم میکروبیوم دهان موش های دیابتی متفاوت از موش های سالم بود.»
همچنین به گفته گریوز، موش های دیابتی دارای مشکلات بافت دندانی از جمله از بین رفتن استخوان های محافظ دندان ها بودند و میزان IL-۱۷شان افزایش یافته بود. افزایش IL-۱۷ که مولکول مهمی در واکنش ایمنی و التهاب است با بیماری های بافت دندان مرتبط است.
محققان تاکید می کنند بیماران دیابتی می توانند با حفظ بهداشت دهان، از بروز این مشکلات دندانی پیشگیری نمایند.
منبع:مهر
به گزارش شفاف، زمانی که استرس داریم، ممکن است کارهایی بکنیم که به ما کمک کنند موقتا احساس بهتری بکنیم، اما در واقع، در بلند مدت، استرس بیشتری ایجاد میکنند، مثلا خرید کردن وسواسی! همچنین احتمال اینکه بدون فکر کردن حرکتی انجام دهیم بیشتر میشود، که میتواند در روابط ما باعث اختلاف شده، در محل کار راندمانمان را پایین بیاورد و خیلی چیزهای دیگر.
از همه مهمتر، این رفتارهای ریشهدار و عادتی شاید شناخته نشده بمانند، اما بیصدا و تدریجا یک چرخهی معیوب از استرسهایی تولید میکنند که روز به روز هم بیشتر شده و توانایی ما برای غلبه بر آنها نیز ضعیفتر میشود. در این مطلب برخی از بدترین و رایجترین عادتها را برایتان میگوییم که موجب استرس میشوند، و استراتژیهایی به شما ارائه میدهیم که بتوانید از این عادات دست بکشید.
خوردن هیجانی
وقتی استرس داریم احتمال اینکه بدون احساس گرسنگی، غذا بخوریم یا غذاهای ناسالم را انتخاب کنیم (فورا حالمان را خوب میکنند اما بعد از مدت کوتاهی، اُفت ناگهانی انرژی باعث احساس بدمان میشود) بیشتر میشود.
تمایل به خوردن هیجانی به ما کمک میکند در عرض مدت کوتاهی احساس بهتری پیدا کنیم، علاوه بر این، لذت بردن از یک دسر خوشمزه میتواند یکی از خوشیهای زندگی باشد که حالمان را خوب کند، اما زیادهروی کردن در مصرف این خوراکیها میتواند باعث لطمه زدن به سلامتی شود، مثلا افزایش وزن، نوسانات خلقی، کاهش انرژی و سایر پیامدهای منفی، از نتایج تغذیهی نادرست هستند. این پیامدها نیز میتوانند استرس بیشتری تولید کنند!
این بار اگر دیدید دلیل گرایش به خوردنتان چیزی غیر از گرسنگی است، یک لحظه مکث کنید و ببینید چه کار قرار است بکنید و آیا میتوانید این چرخهی معیوب را بشکنید. این راهکارها به شما کمک میکنند خوردن هیجانی را متوقف کرده و در زمان استرس، راههای مفیدتری را در پیش بگیرید.
حمید خلیلی مدیر مؤسسه سردار شهید حاج احمد کاظمی که سالهای متمادی یا شهید مدافع حرم «محسن حججی» ارتباط داشت و رابطه صمیمی میانشان وجود داشت در گفتوگو با تسنیم در خصوص این مؤسسه و ورود شهید حججی به مؤسسه شهید کاظمی میگوید: مؤسسه شهید احمد کاظمی یک مؤسسه فرهنگی تربیتی با جامعه مخاطب دانش آموزان نخبه است و در بخش های مختلفی اعم از علمی, ورزشی, گروه های جهادی, کتاب و فرهنگ کتابخوانی فعالیت میکند. شهید محسن حججی از سال 85 وارد این مؤسسه شد و در ابتدا گروه ورزشی را انتخاب کرده بود اما بعداً شاخه جهادی و کتاب و کتاب خوانی را انتخاب کرد.خلیلی ادامه میدهد: زمانی که شهید حججی در بخش کتاب وارد شد, اهتمام زیادی به نوشتن داشت و تمامی خاطرات خود را مینوشت. همچنین محسن در بحث ترویج کتاب و کتابخوانی بسیار تلاش میکرد. در ماه رمضان با هماهنگی با امام جماعت مساجد نمایشگاه کتاب برگزار میکرد و با اصرار مردم را به خرید کتاب تشویق میکرد.
*اولین هدیه ای که به همسرش داد کتاب بود
مدیر مؤسسه شهید کاظمی از اهتمام و علاقه شهید حججی به ترویج فرهنگ کتاب خوانی میگوید و میافزاید: علاقه و اهتمام او تا آنجا بود که اولین هدیهای که به همسرش داد کتاب بود و هرگاه به مهمانی می رفت به دوستان و اقوام کتاب معرفی می کرد و به آنها کتاب هدیه میداد. به همسرش ماهانه یک کتاب هدیه میداد و برای ترغیب او به خواندن کتاب از آنچه که از آن کتاب خوانده بود امتحان میگرفت و به او هدیه ای دیگر میداد. حتی در مراسم عقدش هم چند کتاب مانند کتاب سلام بر ابراهیم و چند کتاب دیگر به همسرش هدیه داده بود.وی میافزاید: در زندگی اش هرگاه با مشکل مواجه میشد با کتاب آن مشکل را بر طرف میکرد. یکی از تأسفاتی که همیشه می خورد و جالب بود این بود که می گفت من از سال 85 که وارد مؤسسه شدم دنیای جدیدی به روی من باز شد و پشیمان هستم که چرا از بچگی کتابخوان نبودم. محسن حتی در گروههایی که در فضای مجازی به ترویج تفکرات تشیع انگلیسی و تکفیری مشغول هستند عضو بود, شبهات و مسائلی که در گروه مطرح میشد را می نوشت بعد میرفت مطالعه میکرد و پاسخ آن شبهات را پیدا میکرد و در آن گروه ها مطرح می کرد.خلیلی میگوید: محسن بعد از آنکه وارد سپاه شد عصرها به کتابفروشی میآمد و پولی که از قِبَل این کار به دست میآورد را برای اردوهای جهادی کنار میگذاشت. رشته تحصیلی محسن برق ساختمان بود و برق کشی ساختمان ها را نیز انجام میداد و پول دستمزدش را در قُلَّکی که برای این کار کنار گذاشته بود نگه میداشت و هر دفعه که به اردوی جهادی می رفتیم 4-3 میلیونی که جمع کرده بود را خرج اردو میکرد.
محسن به گونهای عطش شهادت داشت که با هیچ چیز دیگری سیراب نمی شد
خلیلی اظهار میکند: محسن به گونه ای عطش شهادت داشت که با هیچ چیز دیگری سیراب نمیشد. همچنین عطش خادمی اهل بیت را داشت و به غیر از هیئت مؤسسه در هیئتهایی که در اصفهان بود حاضر میشد و در آنجا خادمی میکرد. الآن که محسن به شهادت رسیده دوستانی میآیند و میگویند محسن میآمده و در هیئت به ما کمک میکرده و خادمی اهل بیت و به قول خودش نوکری اهل بیت را میکرده و ما او را نمی شناختیم و الان او را شناختیم. محسن همیشه میگفت اوج این خادمی و نوکری شهادت در راه دفاع از حرم و اهل بیت است که خدا هم این لطف را شامل حالش کرد. وی از ارتباط نزدیک شهید حججی با سردار شهید حاج احمد کاظمی میگوید و اظهار میکند: محسن ارتباطی مستحکم و قوی با شهید کاظمی داشت و همهاین فعالیت ها و کارها که انجام میداد ناشی از ارتباط معنوی با شهید کاظمی بود و سر سفره شهید کاظمی نشست و شهید کاظمی او را راهبری کرده و به این مقام و این مقطع رساند. محسن خیلی مقید بود و هر هفته دو سه شب یکبار سر مزار حاج احمد میرفت و در هر مسئله ای با او مشورت میکند. میگویند رفیق شهید شهیدت می کند اما محسن با عمق وجودش شهید را درک کرده بود و شهید کاظمی باعث شد که محسن به آرزویش برسد.
*میگفت اگر وارد سپاه شوم بسیار سریع میتوانم مسیر رسیدن به شهادت را طی کنم
خلیلی در خصوص دلیل ورود شهید حججی به سپاه میگوید: محسن برای ورود به سپاه بسیار تلاش و اصرار داشت.یک موقع پیش من آمد گفت «حاجی من این مسیر را که می روم شاید در نهایت به شهادت ختم شود اما در کوتاه مدت اگر وارد سپاه شوم بسیار سریع میتوانم این مسیر را طی کنم» به همین خاطر اصرار زیادی داشت و اضطراب و پیگیری های زیاد داشت تا وارد سپاه شود .همیشه می گفت «اگر مسیر شهادت من در طی 20 سال طول بکشد با ورود به سپاه 2 ساله این مسیر را طی میکنم» و همیشه این 22 را به من و با همین ادبیات می گفت و ما به او میگفتیم احساسی فکر میکنی اما نیت او خالص بود.وی میافزاید: محسن قبل از ورود به سپاه سربازی رفت و می توانست در سپاه و در شهر خودش خدمت کند اما گفت که می خواهم در ارتش و در مرز با سخت ترین شرایط خدمت کنم که این کار را هم کرد. در انتخاب ورود به سپاه هم گفت کجا میتوانم سخت ترین کار را داشته باشم و پس از تحقیق یگان زرهی را انتخاب کرد و مشغول به خدمت شد.
*همیشه سختترین کارها را انتخاب میکرد و میگفت «چون سخت تره رضایت خدا و اهل بیت بیشتره»
خلیلی در خصوص دلیل این همه سختی کشیدن شهید حججی میگوید: همیشه می گفت «چون سخت تره رضایت خدا و اهل بیت بیشتره». یک سالی من فرستادمش اصفهان یک پولی را برای اردوی جهادیبگیرد. بعد از چند ساعت بهش زنگ زدم که چرا محسن نرفتی؟ گفت «من هر چه فکر کردم گفتم می روم چندی روز برق کشی ساختمان انجام می دهم پولش را به اردو می دهم و این لذت بیشتری دارد تا اینکه یک سازمان پول اردو را بدهد» با اینکه پول حق ما بود اما او این طرز فکر را داشت.مدیر مؤسسه شهید کاظمی میگوید: محسن در خادمی و نوکری و بحث انتظار و ظهور خیلی جدی بود مثلا بار اولی که به سوریه رفت گفت «من به آن چیزی که میخواستم نرسیدم» و نذر کرده بود که 40 هفته هر هفته به جمکران برود. او هر هفته از اصفهان به قم میآمد و بعد با پای پیاده میآمد جمکران و پیاده به حرم حضرت معصومه میرفت و بعد به اصفهان بر میگشت و هر هفته کارش این بود.
*محسن به این راحتی به این مسیر و مقام نرسید و سختی و زحمت زیادی متحمل شد
خلیلی اظهار میکند: محسن پرورش یافته مسیر اهل بیت و ولایت بود و عمق حرف امام(ره) و حضرت آقا و شهدا را فهمید. محسن به این راحتی به این مسیر و مقام نرسید و در این راه بسیار سختی و زحمت متحمل شد. مثلا در اردوهای جهادی نذر میکرد و روزه میگرفت. البته در یک اردوی جهادی که دو سال پیش بود و بعد از آن رفت سوریه همه بچه ها می گویند در اردوی جهادی یک اتفاقی افتاد و محسن به گونه دیگری شد.مدیر مؤسسه شهید کاظمی به ارتباط نزدیک و صمیمی با شهید حججی اشاره میکند و میگوید: محسن آنقدر با همه صمیمی بود و دوستانش با اینکه میدانستند محسن یک روزی شهید می شود اما اکنون باورشان نمی شود که او از بینشان رفته است.
به گزارش میزان، در پی انتصاب امیر سرلشکر «سید عبدالرحیم موسوی» به سمت فرماندهی کل ارتش جمهوری اسلامی ایران، سردار سرلشکر پاسدار «محمدعلی جعفری» فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صبح امروز (8 شهریور) با حضور در ستاد فرماندهی کل ارتش با وی دیدار و گفتوگو کرد.
در این دیدار فرماندهان ارتش و سپاه در فضایی صمیمی با ابراز خرسندی از وحدت، یکپارچگی و اخوت مثال زدنی موجود، همدلی، هماهنگی و همافزایی در انجام ماموریتهای محوله، تحت تدابیر و فرامین فرماندهی معظم کل قوا را موجب عصبانیت دشمنان ملت ایران و ابتر ماندن تلاش آنان برای ایجاد اختلاف در نیروهای مسلح و تضعیف توان دفاعی کشور دانستند.
در این دیدار همچنین بر پیشبینی و اجرای برنامهها و اقدامات مشترک در راستای اهداف بازدارندگی و ارتقای آمادگیهای دفاعی برای مقابله متناسب با تهدیدات فراروی کشور تاکید شد.
تردیدی نیست که مبارزه ورزشکاران ایرانی با همتایان اسراییلی خود به نوعی رسمیت دادن به آن رژیم نامشروع تلقی شده و مذموم است و واکنش ها به اقدام حاج صفی و شجاعی نیز طبیعی بود.
اما سوال اینجاست که چگونه است که انتشار کتابی از یک نویسنده اسراییلی در کشور، نه تنها واکنشی به اندازه مسابقه رودرروی نمایندگان این رژیم به دنبال ندارد بلکه اساسا دیده نمی شود.
اگر رسمیت دادن به این رژیم با یک مسابقه فوتبال مذموم است، قطعا وارد کردن اندیشه های متفکران صهیونیست به کشور صدها برابر اشکال و ایراد دارد اما دریغ از یک واکنش.
ممکن است استدلال موافقان چاپ این کتاب ها، این باشد که نمی توان یک دستاورد علمی را نادیده گرفت. در پاسخ باید به تفاوت میان علوم پایه و تجربی با علوم انسانی اشاره کرد. در دسته اول، شاید تفکرات و اعتقادات و باورهای دانشمندان تاثیر چندانی بر یافته های علمی آنان نداشته باشد اما اوضاع در علوم انسانی کاملا متفاوت است؛ در واقع محصولات علوم انسانی، با باورهای دیرین و ریشه ای تولیدکنندگان آن ارتباط مستقیم دارد.
حتی اگر قرار است کتابی اینچنین از نویسندگان صهیونیست یا منحرف در کشور توزیع شود آیا نقادی و توضیح درباره باورهای نویسنده آن ضروری نیست؟
حال چگونه می توان پذیرفت کتابی از یک نویسنده همجنسگرای اسراییلی، بدون هیچ گونه ممانعتی به راحتی از دولت تدبیر و امید مجوز انتشار بگیرد؟
به گزارش جام جم، علی دایی اما دو روی سکه دارد.یک روی خوب و یک روی بد. روی «بد» همانی است که بارها دیده ایم. اعتراض به داور، فریاد کشیدن بر سر این و آن، شکایت های متعدد از تیم هایی که قبلا در آنها مربی گری کرده و در نهایت اینکه برای خودش جایگاهی ثابت به عنوان یک فرد «همیشه حق به جانب» در فوتبال ایران قائل است.
اما درباره روی «خوب» علی دایی می توان بسیار صحبت کرد. او زمانی که تبدیل به قهرمان اول فوتبالی ها می شود باز هم رگه هایی از همان دایی عصبانی و معترض را نشان می دهد اما در همان حالت هم نشان می دهد اسطوره ای راستین برای فوتبال ایران است. ماجرای دست بوسی آخرین مورد است. پسرکی ذوق زده در دیدار با علی دایی سعی می کند دست او را ببوسد. اما دایی دست خود را می کشد و با حالت تحکم به پسر می گوید به غیر از دست پدر و مادرش دست کسی را نبوسد. بعد با همان حالت بر پیشانی پسرک بوسه می زند. همین حرکت به ظاهر ساده بسیار مورد توجه قرار گرفت و حالا همه مستقیم و غیرمستقیم از روی «خوب» علی دایی حرف می زنند. دایی اما برای نخستین بار نیست با رفتارهای این چنینی ثابت می کند که چهره ای خاص در فوتبال ایران است. او بارها این موضوع را ثابت کرده . با کارهایی بزرگ و کوچک. علی دایی همین است، کسی که ارتباطی با ریاکاری ندارد. آنچه را که اعتقاد داشته باشد می گوید، نه بیشتر نه کمتر. چه اعتقادش خوب باشد و چه بد. با هم نماهایی از علی داییِ خوب را مرور می کنیم:
مهمان ارجمند این هفته ما یکی از چهرههای سیاسی و شناخته شده کشور است و میتوان گفت یک مجلسی تمام عیار است زیرا 20 سال سابقه مجلس شورای اسلامی، از مجلس چهارم تا مجلس هشتم در پرونده کاری ایشان وجود دارد. با توجه به ریاست کمیسیونی که در این مدت برعهده ایشان بود در عرصه صنعت کشور هم خیلی شناخته شده است البته 4 سال است در راس سیاسیترین و حساسترین استان کشور قرار دارد.
فردی بسیار آرام، منطقی و به گفته خودشان وقتهایی که عصبانی و نگران میشوند متوسل به حضرت زهرا (س) میشوند و قدم میزنند. در این برنامه در خدمت جناب آقای سید حسین هاشمی، استاندار تهران و نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی هستیم. شما 20 سال نماینده مجلس بودید.
هاشمی: از دوره چهارم تا پایان دوره هشتم نماینده مردم شریف و عزیز شهرستان میانه از استان آذربایجان شرقی بودم.
به نظر شما 20 سال و دوره نمایندگی مجلس سختتر بود یا این 4 سال که استانداری هستید؟
هاشمی: استانداری سختتر است. کار بسیار سختتری است چرا که کار چند وجهی است و شما مسئول آن چه که در استان اتفاق میافتد هستید و امکان ندارد بگویید به من ربطی ندارد و باید پاسخگو باشید.
صراط: آوریل فولر میدانست پس از اینکه اعلام کند مسلمان شده است، با واکنشهای متفاوتی مواجه خواهد شد.
به گزارش ایکنا، بنا به اعلام شورای روابط اسلامی ـ آمریکایی، حدود 7 میلیون مسلمان در آمریکا زندگی میکنند و بنابر گزارش گروه سیاست خارجی، اسلام دومین دین بزرگ و پرسرعتترین دین در حال رشد در جهان است.
انجمن مستندات اطلاعات دینی آمریکا نیز از حضور حدود 4 هزار مسلمان در ایالت میسیسیپی خبر میدهد.
یکی از مسلمانان میسیسیپی «آوریل فولر» است؛ دختری که مسیحی بوده و پس از تشرف به اسلام، آرامشی خاص را در این دین میبیند.
او بلافاصله پس از اینکه در صفحه فیسبوکش اعلام کرد مسلمان شده است، هدف بمباران پیامهای مخالف قرار گرفت.
کشیش کلیسای آوریل فولر که برداشتی غلط از اسلام داشت، برایش نوشت: اکنون بنابر عقاید دین شما من یک کافر و دشمن تو هستم. شرمآور است که تصمیم گرفتید به خدایی چنین دوستداشتنی (مسیح) پشت کنید و به پیامبری دروغین بپیوندید!
اما دوست دوران کودکیاش نوشت که میدانم دیگران آزارت خواهند داد؛ اما این تصمیم تو است و امیدوارم که برایت خوب باشد.
عموی آوریل نیز کشیش کلیسای باپتیست در شهر رالی ایالت میسیسیپی بود که 1500 نفر جمعیت و بیشترین حامیان را دارد.
فولر در حالی به اسلام گروید که خانوادهاش مسیحیان متعهدی هستند، زیرا برای او این نخستینبار بود یک دین با منطق جور در میآمد.آوریل که دانشآموخته ادبیات انگلیسی است همواره انسان معتقدی بود و میدانست خدایی وجود دارد اما عقاید مسیحیت باپتیست(شاخهای از مسیحیت) با ذهن او سازگاری نداشت.
در دوران دانشگاه با یک جوان مسلمان آشنا و همین مسئله زمینهساز آشنایی او با اسلام شد.
وی میگوید: با دوستم در مورد اسلام صحبت میکردیم و او هر چه بیشتر برای من توضیح میداد بیشتر برایم معنا پیدا میکرد.
آوریل افزود: اسلام منطق دارد. در مسیحیت باید کورکورانه عقایدی را بپذیری. خیلی وقتها وقتی سؤال داشتم، ساکتم میکردند؛ اما در اسلام شک و تردید امری پذیرفتهشده است و تلاش میشود که به آن پاسخ داده شود.
یکی از اعضای کلیسایی که فولر پیش از مسلمانشدن به آنجا میرفت، از مسلمانشدن این بانوی آمریکایی رضایت نداشت، وی در فیسبوک برایش نوشته بود: قلب من برای دختر نوجوانی به درد آمده که در کلیسا او را میدیدم و نیایش میکرد. کسی که الگویی برای دیگر نوجوانان بود تا آنان برای اعتقادات خود بایستند و از مسیحیبودن خجالت نکشند.
آوریل فولر به یاد میآورد که پدربزرگش نیز با این تصمیم او موافق نبوده است و پس از اطلاع از مسلمانشدنش با او تماس گرفته و پرسیده که آیا قصد داری همه ساختمانها را به زودی منفجر کنی!(اشاره به حملات تروریستی که با نام اسلام انجام میشود).
گرچه خانواده پدری آوریل هنوز با این تصمیم کنار نیامدهاند، اما خانواده مادری او را با آغوش باز پذیرفتهاند.
مادرم تشویقم میکرد که به ندای قلبم گوش بدهم
آوریل میگوید: مادرم همیشه مرا تشویق میکرد که به ندای قلبم گوش دهم و خودش نیز در حال مطالعه در مورد اسلام است تا بداند چگونه میتواند به من کمک کند.
گرچه وی دوستانی را به خاطر تصمیمش از دست داده است؛ اما دوستان جدیدی نیز پیدا کرده و در دوران دانشگاه با پیوستن به انجمن دانشجویان مسلمان دانشگاه خانه جدیدی پیدا کرده است.
آوریل پس از مسلمانشدن در دوران دانشجویی دیگر رفتارهای غیر اسلامی نداشت و حجابش سبب شده بود که لباسهای محجوبانهتری بپوشد.
هیچ مسجدی در شهر آکسفورد، محل استقرار دانشگاه میسیسیپی که آوریل در آن تحصیل میکرد وجود نداشت و او به همراه دوستان مسلمانش هر یکشنبه به شهر ممفیس میرفتند تا با هم عبادت کنند هرچند که نمازهای روزانه را به تنهایی اقامه میکرد.
آوریل فولر میگوید: بالاخره آرامشی پیدا کردم که در مسیحیت نداشتم، اکنون میدانم به چه معتقدم، که هستم و میخواهم زندگیام چگونه باشد. برای اولین بار احساس میکنم میدانم چه میکنم. عجیب است که آرامش را در دینی یافتم که در کشورم بسیاری آن را با نفرت مرتبط میدانند.